سریال ستاره شمالی عشق اول Kuzey Yıldızı İlk Aşk

داستان سریال Kuzey Yıldızı İlk Aşk

ییلدیز از زمانی که کوزی را می شناسد عاشق کوزی است.
او کسی را جز او ندیده است. خانواده ها نیز با هم دوست هستند. کوزی و یلدیز نامزد کرده اند اما وقتی کوزی برای تحصیل در دانشگاه به استانبول می رود ، تمام حرف های خود را فراموش می کند و به دنبال عشق جدید می رود.
وقتی خانواده اش این موضوع را می فهمند ، كوزی توسط همه افراد در روستا ، از جمله خانواده خودش ، مورد خشم قرار می گیرد.
کوزی با زنی که دوستش داشت ازدواج کرد. او سه فرزند داشت. بیست سال بعد ، دردی را که ییلدیز تجربه کرده بود ، تجربه کرد.
او توسط زنی که دوستش داشت رها شد. كوزي با سه دخترش به زادگاه خود بازگشت. ییلدیز سوگند یاد کرد که او را به همان جایی که از آنجا آمده برگرداند.