در اینجا ۳ نکته وجود دارد که باید در نظر بگیرید که چرا ممکن است محبت مورد نظر خود را دریافت نمی کنیم.
هر چند وقت یکبار توجه دلسوزانه خود را به مردم نشان می دهید؟ آیا شما در مورد آنچه در دنیای آنها اتفاق می افتد تحقیق می کنید یا آنچه را که آنها برای احساس امنیت و خوشبختی نیاز دارند ، دنبال می کنید؟ یا سریع می توانید در مورد خود صحبت کنید و ببینید که چگونه ممکن است به شما خدمت کنند؟
آیا می توانید تشخیص دهید که چه زمانی شخصی آسیب می بیند ، می ترسد یا غصه می خورد؟ چقدر به خود اجازه می دهید که به احساسات درون خود برسید؟ یا سعی کرده اید زندگی ای را بسازید که غم و اندوه شما را لمس نکند؟
آیا احساسات ناراحت کننده را تهدیدی برای تصویری که می خواهید طراحی کنید ، می دانید؟ ممکن است فکر کنید روی یک قدرت عاطفی ضربه بزنید که تحمل شما را نسبت به احساسات ناخوشایند مانند ترس ، صدمه یا خجالت گسترش دهد؟ انجام این کار ممکن است شما را به یک فرد بزرگتر تبدیل کند.
نحوه برخورد ما با احساسات شخصی ما نحوه پاسخگویی ما به دیگران را تعیین می کند. به عنوان مثال ، اگر خجالت یا شرم برای ما غیرقابل تحمل است ، ممکن است ما قبل از اینکه متوجه شرم شویم ، به مردم حمله کنیم یا قضاوت کنیم. طغیان های عصبانی ممکن است ما را از درد غیر قابل تحمل محافظت کند - ما شرم خود را به دیگران منتقل می کنیم تا مجبور به احساس آن نشویم. طبیعتاً اگر مردم احساس شرمندگی کنند ما را دوست نخواهند داشت.
اگر احساسات را به عنوان یک مزاحم تجربه کنید ، وقتی دیگران احساسات خود را به آنها نشان می دهند از آنها دور می شوید. اگر شما احساسات مردم را به ثبت نرسانید و با دلسوزی پاسخ دهید ، دوست داشتن شما دشوار است.
راه پیش روی یک مکث قبل از پاسخ سریع به دیگران است ، که ممکن است به شما کمک کند با روشی غیرقابل قضاوت و غیر شرم آور با آنها در ارتباط باشید. اما برای انجام این کار ، شما باید همدلی خود را نسبت به احساسات آسیب پذیر خود پرورش دهید. احساسات ضعف نیستند. آنها ما را با خود و یکدیگر متصل می کنند.
هر کس با سهم خود از، از دست دادن ، شکست ، و مشکلات بزرگ می شود. سعی کنید نسبت به مشکلات دیگران حساس تر باشید. این امر مستلزم آن است که شما احساسات ناراحت کننده خود را با مهربانی و پذیرش در آغوش بگیرید. پذیرش آسیب پذیری باعث می شود شما انسانی تر ، بالقوه مهربان تر و برای افراد جذاب تر باشید.
آیا شما متقاعد شده اید که همیشه حق با شماست؟ آیا شما آنقدر قوی هستید که تصدیق کنید اشتباه می کنید و اجازه می دهید تحت تأثیر دیدگاه دیگران قرار بگیرید؟ آیا به یک ذهنیت سفت و سخت که مانع تغییر ذهنیت شما می شود ، می چسبید؟
تکبر ناخوشایند است و ممکن است در انزوای شما نقش داشته باشد. شناخت اینکه اشتباه می کنید ، آغاز خرد است. فروتنی جذاب است.
همه می خواهند احساس کنند که احساسات ، اشتیاق و انسانیت آنها مهم است. اگر بتوانید انعطاف پذیری را در جهت جلب توجه دیگران به دیگران و ارج نهادن به تجربیات آنها پیدا کنید ، ممکن است دریابید که مردم به طور طبیعی تمایل دارند شما را دوست داشته باشند.
سعی کنید بین دادن و دریافت تعادل و هماهنگی پیدا کنید. با دقت گوش کنید و کمی از آنچه می شنوید بازگو کنید. شما ممکن است دریابید که مردم شروع به دوست داشتن شما می کنند.
مسیر دوست داشتنی بودن با رمز و راز پوشیده نیست. غالباً به دلیل مهربانی ، دلسوزی و همدلی نسبت به مردم و تجربه کردن خودمان به عنوان بخشی از شرایط انسانی به جای کسی که خاص یا بهتر از دیگران باشد ، کم می شود. تمام سنت های بزرگ معنوی به ما می آموزد که یکدیگر را دوست داشته باشیم. رهبران واقعی معنوی دوست دارند زیرا آنها ما را دوست داشتند.
اگر بتوانیم به درون خودمان برسیم و حتی مقدار کمی دلسوزانه ، ملایمت و پاسخگو بودن نسبت به دیگران افزایش دهیم ، به احتمال زیاد متوجه خواهیم شد که آنها ما را از انجام این کار قدردانی می کنند ، حتی اگر این کار را انجام ندهیم. در واقع ، مردم توسط افراد کامل احساس خطر می کنند ، بنابراین وانمود کردن که کامل هستیم ، نتیجه مثبتی ندارد. اگر خطر افتخارآفرینی و گسترش ناقص بودن خود را به خطر بیاندازیم ، ممکن است از پاسخ مثبتی که دریافت می کنیم خوشحال شویم.
آیا نشان می دهید که اهمیت می دهید؟
اینکه بخواهید مردم به شما اهمیت دهند یک خواست طبیعی است. اما تا چه اندازه به دیگران اهمیت می دهید؟ اگر در گرفتن مهارت دارید - به دنبال آنچه می توانید بدون پهنای باند زیاد دریافت کنید باشید تا متوجه شوید دیگران از شما چه می خواهند ، پس تعجبی ندارد که مردم علاقه مند نیستند شما را در میان دوستانشان قرار دهند.هر چند وقت یکبار توجه دلسوزانه خود را به مردم نشان می دهید؟ آیا شما در مورد آنچه در دنیای آنها اتفاق می افتد تحقیق می کنید یا آنچه را که آنها برای احساس امنیت و خوشبختی نیاز دارند ، دنبال می کنید؟ یا سریع می توانید در مورد خود صحبت کنید و ببینید که چگونه ممکن است به شما خدمت کنند؟
آیا همدلی دارید؟
آیا وقتی از درد و رنج دیگران می شنوید ، آیا آن را به عنوان مشکل او درک می کنید و چیزی نیست که باید نگران آن باشید؟ آیا از شنیدن چالش ها و مشکلات مردم بیزار هستید؟آیا می توانید تشخیص دهید که چه زمانی شخصی آسیب می بیند ، می ترسد یا غصه می خورد؟ چقدر به خود اجازه می دهید که به احساسات درون خود برسید؟ یا سعی کرده اید زندگی ای را بسازید که غم و اندوه شما را لمس نکند؟
آیا احساسات ناراحت کننده را تهدیدی برای تصویری که می خواهید طراحی کنید ، می دانید؟ ممکن است فکر کنید روی یک قدرت عاطفی ضربه بزنید که تحمل شما را نسبت به احساسات ناخوشایند مانند ترس ، صدمه یا خجالت گسترش دهد؟ انجام این کار ممکن است شما را به یک فرد بزرگتر تبدیل کند.
نحوه برخورد ما با احساسات شخصی ما نحوه پاسخگویی ما به دیگران را تعیین می کند. به عنوان مثال ، اگر خجالت یا شرم برای ما غیرقابل تحمل است ، ممکن است ما قبل از اینکه متوجه شرم شویم ، به مردم حمله کنیم یا قضاوت کنیم. طغیان های عصبانی ممکن است ما را از درد غیر قابل تحمل محافظت کند - ما شرم خود را به دیگران منتقل می کنیم تا مجبور به احساس آن نشویم. طبیعتاً اگر مردم احساس شرمندگی کنند ما را دوست نخواهند داشت.
اگر احساسات را به عنوان یک مزاحم تجربه کنید ، وقتی دیگران احساسات خود را به آنها نشان می دهند از آنها دور می شوید. اگر شما احساسات مردم را به ثبت نرسانید و با دلسوزی پاسخ دهید ، دوست داشتن شما دشوار است.
راه پیش روی یک مکث قبل از پاسخ سریع به دیگران است ، که ممکن است به شما کمک کند با روشی غیرقابل قضاوت و غیر شرم آور با آنها در ارتباط باشید. اما برای انجام این کار ، شما باید همدلی خود را نسبت به احساسات آسیب پذیر خود پرورش دهید. احساسات ضعف نیستند. آنها ما را با خود و یکدیگر متصل می کنند.
هر کس با سهم خود از، از دست دادن ، شکست ، و مشکلات بزرگ می شود. سعی کنید نسبت به مشکلات دیگران حساس تر باشید. این امر مستلزم آن است که شما احساسات ناراحت کننده خود را با مهربانی و پذیرش در آغوش بگیرید. پذیرش آسیب پذیری باعث می شود شما انسانی تر ، بالقوه مهربان تر و برای افراد جذاب تر باشید.
سطح تکبر خود را بررسی کنید
آیا به قدری مکث می کنید که اجازه دهید مردم بتوانند به افکار ، دیدگاه ها و نظرات شما پاسخ دهند. آیا در یک مکالمه تمام فضا را اشغال می کنید؟ آیا شما به سرعت آنچه را که با عقاید قبلی خود سازگار نیست ، رد نمی کنید؟ آیا ممکن است که آنها چیزی را ببینید که شما نیستید؟آیا شما متقاعد شده اید که همیشه حق با شماست؟ آیا شما آنقدر قوی هستید که تصدیق کنید اشتباه می کنید و اجازه می دهید تحت تأثیر دیدگاه دیگران قرار بگیرید؟ آیا به یک ذهنیت سفت و سخت که مانع تغییر ذهنیت شما می شود ، می چسبید؟
تکبر ناخوشایند است و ممکن است در انزوای شما نقش داشته باشد. شناخت اینکه اشتباه می کنید ، آغاز خرد است. فروتنی جذاب است.
همه می خواهند احساس کنند که احساسات ، اشتیاق و انسانیت آنها مهم است. اگر بتوانید انعطاف پذیری را در جهت جلب توجه دیگران به دیگران و ارج نهادن به تجربیات آنها پیدا کنید ، ممکن است دریابید که مردم به طور طبیعی تمایل دارند شما را دوست داشته باشند.
سعی کنید بین دادن و دریافت تعادل و هماهنگی پیدا کنید. با دقت گوش کنید و کمی از آنچه می شنوید بازگو کنید. شما ممکن است دریابید که مردم شروع به دوست داشتن شما می کنند.
مسیر دوست داشتنی بودن با رمز و راز پوشیده نیست. غالباً به دلیل مهربانی ، دلسوزی و همدلی نسبت به مردم و تجربه کردن خودمان به عنوان بخشی از شرایط انسانی به جای کسی که خاص یا بهتر از دیگران باشد ، کم می شود. تمام سنت های بزرگ معنوی به ما می آموزد که یکدیگر را دوست داشته باشیم. رهبران واقعی معنوی دوست دارند زیرا آنها ما را دوست داشتند.
اگر بتوانیم به درون خودمان برسیم و حتی مقدار کمی دلسوزانه ، ملایمت و پاسخگو بودن نسبت به دیگران افزایش دهیم ، به احتمال زیاد متوجه خواهیم شد که آنها ما را از انجام این کار قدردانی می کنند ، حتی اگر این کار را انجام ندهیم. در واقع ، مردم توسط افراد کامل احساس خطر می کنند ، بنابراین وانمود کردن که کامل هستیم ، نتیجه مثبتی ندارد. اگر خطر افتخارآفرینی و گسترش ناقص بودن خود را به خطر بیاندازیم ، ممکن است از پاسخ مثبتی که دریافت می کنیم خوشحال شویم.